برو تا نشنوی گفتار دلگیر / ز تلخی چون کَبَست، از ژَخَم چون تیر
(اسعد گرگانی)

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

روزهای بی ساعت، شب های بی فکر!

در روزهايي كه ساعت هايش را گم كرده ام، در اين شب بازار بي رونق فكر، بي هوا فكر مي كردم كه اين تقسيمات زمان براي روز و روز براي هفته و هفته براي ماه و ماه براي سال و سالهاي سال براي زندگي را كي، كِي و كجا اختراع كرده؟

مهم نيست؛ حكماً اين هم به اندازه ي استوانه كوروشي! كه في الحال در موزه ملي به نمايش گذاشته شده! خيلي قدمت دارد؛ اما مهم اينجاست كه اينها براي امروز كمي قديمي شده اند!
فكر نمي كنيد 24ساعت براي يك روز خيلي زياد باشد؟! و همينطور هفت روز براي يك هفته، چهار هفتهبراي يك ماه، 12 ماه براي يك سال؛ و از همه مضحك تر سال هاي سال براي زندگي !
اين روزهاي بي ساعت و اين شب هاي بي فكر هر دليلي كه داشته باشند؛ چه قرن 21 و چه عصر ارتباطات و چه ساعت خراب و گم شده ي خودم و يا بزرگراه پر آمد و شد مغزم؛ مرا عذري نيست از قصور هايم براي كسي كه عقربه ساعتش با من مي چرخد و شبهايش با فكر علت چرخش عقربه ساعتش در اين ركود ساعت هاي مفقود !
مي دانم عقربه ي ساعت مفقودم را كه مي چرخاند و شهسوار جاده فكرم كيست؛
به دنبال ساعتم مي گردم كه تيك تاك گردش عقربه هايش را مي شنوم و تار نماي تك سوار جاده ي خاكي فكرم؛ 
محتاجم به كمك!
این وبلاگ مربوط به مطالب قدیمی تر ژخ است، برای رفتن به صفحه اول به روز بلاگ ژخ:
1- "اینجا" را کلیک کنید.
2- بر روی "صفحه اول" در منوی سمت راست کلیک کنید.
چنانچه مایل به دیدن مطالب قدیمی تر ژخ هستید، بر روی گزینه های "صفحه اصلی"، "پیام قدیمی تر" و "پیام جدیدتر" بالا کلیک کنید.