برو تا نشنوی گفتار دلگیر / ز تلخی چون کَبَست، از ژَخَم چون تیر
(اسعد گرگانی)

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

سالروز شانزدهم آذر

گرچه قصد گذاشتن يك قطعه ادبي جديد را داشتم اما سكوت امروز را جايز ندانستم...

امروز سالروز سياه نمود استبداد ديروز و امروز در برابر دانشجوست !


قسمتي از نوشته "كاريز" را تقديمتان مي كنم از كتاب زرد رنگ كهنه اي كه چه خوب سادگي پر فهم دكتر را هميشه تداعي ام مي كند، "كوير" :
اين نثر با دو بيت از سنايي آغاز مي شود كه چه متفكرانه تا پستوي كاريز را بيان مي كند:
"كاريز درون جان تو مي بايد / كز عاريه ها تو را دري نگشايد
يك كوزه ي آب در ميان خانه / به از جويي كه از برون مي آيد*"
 داستان "كنجكاوي حاد و خستگي ناپذير1" كودكي براي "فهميدن آنچه ديگران نفهميده اند، يعني كشف كردن، يا لااقل،  خود مستقيما فهميدن، نه تعليم گرفتن - كه معمولا عبارتست از خوردن غذايي كه ديگري هضم كرده است و رنگ و بوي و طعم و خاصيت طبيعيش را ندارد -2" كه با اصرار زياد "همراه يك مفتي ورزيده و زبر دست يزدي و همكارانش، به كاريز مومن آباد3" مي رود و آموختن را مي آموزد :
"من گاه فكر مي كنم كه او روحي بزرگ و اسرار آميز بوده است كه براي بيدار كردن من، مامور شده بود تا نخستين درس را به روان اين كودك - كه در آينده آتش هاي بسياري در او شعله خواهد كشيد و عشق جنون آميزش به بيداري و رهايي، جهان را با همه فراخي بر او تنگ خواهد كرد- با اين نمايش ساده اما سمبليك بياموزد. درسهايي اينچنين را، نه با گچ و تخته، جمله و جزوه، كه به رمز مي آموزند، به "اشاره" تعليم مي كنند، كه اين علم، نه علم "داشتن" است، علم "شدن" است، فن "دگرگون گشتن" است، اطلاع نيست، انقلاب است، نه دانستگي، كه پيوستگي است. انباشتن حافظه نيست، به آتش كشيدن روح است. نه لذت كه رياضت، نه قلم كه الم، نه ناز، نياز، نه راحت، رنج، نه آرامش، اضطراب، نه سعادت، عظمت، نه سير ابي، عطش، نه رامش، عصيان، نه "بودن"، گشتن، نه ماندن، رفتن، علم نه آب، آتش، نه خاك، طوفان !4"
"... چه بگويم؟ كه "علم عشق در دفتر نباشد"...!5"
("كوير"، "دکتر علی شریعتی"، متاسفانه و در كمال تعجب پس از خريدن كتاب و دور شدن از آن محل دريافتم كه كتاب شابك ندارد، پس از آن آموختم كه قبل از خريد كتاب رسميتش را به چشم ببينم، گرچه بعيد مي دانم در كتاب دخل و تصرفي صورت گرفته باشد، همانطور كه گفتم كتاب قديمي است و شايد بطور زيرزميني در زمان مبارزات استاد عليه استبداد چاپ شده باشد، "كوير" در سال 49 چاپ شده است. به هر حال من آدرس از اين دقيق تر نمي توانستم بدهم، * : همان، ص 32، 1 : همان، ص 32، خط 6، 2 : همان، ص 32، خط 7، 3  : همان، ص 32، خط 10، 4 : همان، ص 33، خط 11، 5 : همان، ص 24، خط 1)




"... از خداوند بزرگ آرزومندم كه اولا بناي ناساز و بي بنياد و كج آيين اين تمدن بي روح و بي آرمان و بي ايمان بشري را بر پايه هاي حق و عدلي كه جهان را نهاده است و بر گونه اي كه خود در رسالت پيامبرانش طرح كرده است يعني بر سه بنياد "كتاب" و "ترازو" و "آهن"، ترسيم نمايد..."
(بخشي از "نامه دكتر شريعتي به آقاي عبدالكريم شريعتي مزيناني در تاريخ 1355"؛ برگرفته از كتاب "يادگاران مانا"، "شريعت رضوي"، "پوران"، نشر ژرف، تهران 1385، صقحه 133)




در اين زمينه بخوانيد:
متن كامل پيام سيد محمد خاتمي به مناسبت 16 آذر، روز دانشجو
متن كامل پيام مير حسين موسوي به مناسبت ماه آذر، ماه دانشجو
این وبلاگ مربوط به مطالب قدیمی تر ژخ است، برای رفتن به صفحه اول به روز بلاگ ژخ:
1- "اینجا" را کلیک کنید.
2- بر روی "صفحه اول" در منوی سمت راست کلیک کنید.
چنانچه مایل به دیدن مطالب قدیمی تر ژخ هستید، بر روی گزینه های "صفحه اصلی"، "پیام قدیمی تر" و "پیام جدیدتر" بالا کلیک کنید.