اینك، بامداد «نوروز خجسته پی» فرا میرسد...
روزگار با همه تلخی هایش چرخی زد و باز نوروز آمد تا غباری بزداید از سیاهی نامردمان؛
باشد که عبرتی بگیرند از دیرینگی نوروز که به چشم خود دیده که بر جا نمانده خودکامگی نامردمان...
همه کارم ز خودکامی به بد نامی كشيد / آخر نهان كی ماند آن رازی كز او سازند محفلها
حافظ
نگویید تلخش کردم؛ نوروز هم می داند كه در بهار او جای خدا می داند چند دل سبز بهاری خاليست؛
باشد اين نوروز و سبزيش را تقديم كنم به دل های آزاده شان...
به اميد اينكه نوروز، اين مايه فخر بشر باز هم به خود ببيند كه در بهارسبزش دل ايران هم سبز است، به زودی زود ...
ز كوی يار می آيد نسيم باد نوروزی از اين باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو كه از دامن غبار غم بيفشانی به گلزار آی كز بلبل غزل گفتن بياموزی
حافظ
نوروز؛
اين بزرگترين جشن ايرانيان،
اين مايه فخر جهانيان،
اين خجسته پی
فرخنده روز
پاينده جشن
مبارك بادت
ای منزلگه مهر
ای شوريده چهر
ايران من، خاك بزرگمهر...
نوروز سبزه بهار
مبارك همه ايرانيان؛
به قول سعدی:
مبارك بادت اين سال و همه سال همايون بادت اين روز و همه روز
بمناسبت نوروز، كه اگر نگوييم كهن ترين لااقل يكي از كهن ترين جشن های برجا مانده بشر است؛ گزيده ای از مقاله دكتر رضا مرادی غياث آبادی را تقديمتان می كنم، متن كامل اين مقاله و مطالب بيشتر در باره ی نوروز فخيم را می توانيد در وبگاه ايشان
!بخوانيد؛ البته بعد از گذشتن از فيلتراسيون
نوروز جشنی است مسالمت آميز، به كل برخاسته از طبيعت كه به هيچ روی ارتباطی با هيچ دين و مرامی ندارد كه هيچ، بل گذر زمان، طوفان های سهمگين و تعصبات اعتقادی را پشت سر گذارده و آن ها را با خود موافق گردانده، پس اغراق نيست اگر اين جشن زيبای بهاری را نشانه ای از تعقل و تمدن نه تنها ايرانی بلكه بشر بدانيم؛ و به گفته زيبای دكتر افتخار ثبت نوروز در تقويم سازمان ملل نه برای نوروز است كه آن تقويم بايد بخود ببالد كه نوروز زيبا را در خود ميبيند.
مطلب ديگر اينكه نوروز و سال نو دو مناسبت كاملا جدا از هم هستند كه توسط خيام بر هم منطبق شده اند؛ سال نو در تاريخ ايران زمين بين آغاز فصل ها در گردش بوده، پاره ای در آغاز تابستان، پاره ای در آغاز خزان و خيام آن را در آغاز بهار قرار داد، اما نوروز همواره از هزاران سال پيش در آغاز بهار برگزار مي شده است، بنابراين جشني كهن تر و بسيار مهمتر از سال نوست، شايسته تر است در كنار سال نو نوروز را هم تبريك بگوييم و اين را در شاد باش عيدمان بگنجانيم "نوروزت مبارك".
نوروز و آيينهای آن
كوشش ايرانيان برای همزيستی آشتیجويانه جوامع بشری و پاسداشت زيستبوم
رضا مرادی غیاث آبادی
نگاهبانی و گرامیداشت طبیعت و زیستبومهای بشری و جامعهای آرام، آزاد و شاد، در گذر هزاران سال همواره برای ایرانیان وظیفهای بزرگ و مقدس دانسته میشده است. بسیاری از باورها، آیینها و جشنهای ایرانی از پدیدههای طبیعت برخاسته و از آن الهام گرفته شده است.
باورهای ایرانیان به زندگانی صلحآمیز و آشتیجویانه و احترام به پدیدههای طبیعت، در سراسر آثار ادبی و هنری و معماری آنان به چشم میخورد و شیوه برگزاری جشنهای آنان نیز از همین باور دیرین سرچشمه میگیرد. تقریباً همگی جشنهای ایرانی برگرفته از رویدادهای كیهانی و طبیعی بوده و دستورهای خاص قومیتی و دینی نیست. آیینهای ایرانی با شركت همه مردمان و با شادی و سرور دستهجمعی برگزار میشده و مفهومی به نام «اقلیت» در فرهنگ و ادبیات آنان معنا نشده و بكار نرفته است. در آیینهای ایرانی نه تنها اثری از خشونت و بدرفتاری با طبیعت و گیاهان و جانوران دیده نشده، بلكه حتی با آدابی همراه است كه به انگیزه پاكیزگی و پاسداری از محیط زیست و همزیستی جوامع بشری برگزار میشود.
اما آیینهای نوروزی عملاً از اول ماه اسفند آغاز میشود. در اسفندماه، ایرانیان زمین را آماده رویش و بارور میدانند و همچون بانویی گرامی از او پاسداری و مراقبت میكنند. در سراسر اسفندماه، ایرانیان آیینهایی در پیشواز فرارسیدن نوروز كه در واقع هنگامه زایش زمین و آغاز فصل بهار دانسته میشده است، برگزار میكردهاند. در آخرین شب سال، چراغی به نشانه روشنایی و فروغمندی و پایندگی همیشگی خانه و كاشانه و میهن خود، در درون هر خانه، و آتشی نیز بر فراز بامها برمیافروختهاند.
اینك، بامداد «نوروز خجسته پی» فرا میرسد. نخستین روز بهار و روز زایش زمین؛ روز تولد طبیعت، شكوفایی گلها و نغمههای پرندگان؛ فرخندهترین روز و جشن ایرانیان؛ جشنی كه همه آیینهای اسفندی پیشدرآمد آن بود. روزی كه برگزاری جشن باشكوه آن، دستور و خواست هیچ شخص، حكومت، دین یا قومی نبوده است و تا امروز همه كوششهای كسانی كه خواستهاند به آن رنگ و بوی مذهب و قومیت خود را بدهند، با شكست روبرو شده است. نوروز، همواره در نبرد با كسانی كه قصد نابودی یا تحریفش را داشتهاند، پیروز و سرافراز برآمده است.
مهمترین ویژگی نوروز در همبستگی و همزیستی همه مردمان است. مردمانی كه با گرد آمدن بر كنار یكدیگر، شادی خود را با هم تقسیم میكنند. با بوسیدن روی یكدیگر، از كدورتها دوری میجویند. و با دیدار از بزرگسالان، سپاس و قدرشناسی خود را تقدیم آنان میكنند. بزرگسالانی كه به كودكان مشتاق، تخممرغی ارزانی میدارند كه نماد گیتی و زمین است. مادربزرگانی كه ظرفی از سبزههای تازهپرورانده خود را به فرزندان پیشكش میكنند و جوانانی كه چه دلبستگی ژرفی به سبزهای دارند كه از دستان مادربزرگ خود برگرفتهاند. سبزهای كه مادربزرگ در سراسر اسفندماه، همچو فرزندی نازنین پرستاریاش میكرد. بر بالای آن رواندازی میگسترد و چندین بار در روز بر آن آب میپاشید. بارها آنرا جابجا میكرد تا همواره در پرتو نور خورشید باشد. هر روز، بارها آنرا تماشا میكرد تا سر زدن «نخستین جوانه»های آنرا ببیند و به همه خبر بدهد.
بر سفره «هفتسین» نوروزی ایرانیان، میتوان آب را دید و آینه را، میتوان اسپندی را برافروخت و اخگر كوچك «نوكچهای» (شمعی) را، میتوان نانی را خورد و پنیر و سبزیای را، میتوان سیب و سنبلی را بویید و عطر گلاب را، میتوان سمنویی را چشید و كتابی را خواند. آیینهای كهن ایرانیان و سفره هفتسین آنان برای یك زندگانی نیك و خرم، و برای جامعهای كه خواهان احترام متقابل همه ملتها به یكدیگر است، برای ملتی كه نیاكان او از دیرباز چنین نیایش میكردهاند كه «بادا گفتار آرام بر جهان؛ بادا كامروایی بر جهان، بادا آبادانی بر جهان» چه چیزی كم دارد؟
...
اندر دل من مها دل افروز تويی ياران هستند وليك دلسوز تويی
شادند جهانيان به نوروز و به عيد عيد من و نوروز من امروز تويی
مولانا
نوروزتون مبارك !
ادريس
۰۲/۰۱/۱۳۸۹