برو تا نشنوی گفتار دلگیر / ز تلخی چون کَبَست، از ژَخَم چون تیر
(اسعد گرگانی)

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

برای زوال شرف وجودم...


برای لحظه هایی که به انگ من بودنم، به سلوک ابری که از سخاوت خورشید بر او، و بی وفایی هوس باره اش به حیله ماه، شفقی دردناک را بسیار می گرید…

برای دل بزرگ خورشید که چه زود بخشش را به چشمک رنگین کمانی به ابر بی وفا، بس سترگ، بر طاق پیشانی اش چنان محکم از سر مهر می کوبد، که ابر شکل سجود محراب می گیرد در برابر معبود…

برای صفای اشک های مردانگی افکنی که شرف وجودم را به منتهی سرعت برق در عبور از لجن زار دروغ، به سوی زوال سوق داد؛ و برای چهار کلمه خورشیدوار که به سرعتی با پایه سرعت زوال شرفم به توان اصل مردانگی طول عمر بشر، تن لجن مالم را به سردابه شراب ناب کشاند و از انجا با ناقوس انسانیت به هفت اسمانم و سرای ابدیت مهرش، که بهشت موعود را در آنجا یافتم و بس؛

“چه با شوق داشتم حساب می کردم”…

برای اینها می نویسم، و چه غلط می کنم؛ من مهر سکوتم که از غمباد حرف های در دل مانده اش در سال های فراوان همنشینی کاغذ، دلش ترک برداشته و درونش را آنطور که هست می نمایاند؛ نه آنطور که بر آن نقش کرده اند…

آری، نه نوشتنم رنگ خواهش دارد و نه قهوه ای پوزش… می نویسم که عمق سقوط عقلم از آن آسمان زیر ابر ها را، خوب بنگرم، خوبِ خوب، و بر سر مزارش زار بزنم، تا چشمانم در سیر چرخه قطره های باران، آسمان بالاتر از ابرها را هم بنگرد و توان دیدن خورشید را بیابد و در آن خوبی ناب چنان حل شود که هیچ کس و چیز دیگر را توان دیدن نداشتن؛ آری این چنین باید تا شش مرحله را طی کردن و در آخر فنا شدن؛

من کمتر از آنم که در بزرگی خورشید فنا شوم؛ نه، چه مفتضح، بس کن؛ هین من تا دره زوال سقوط و ساقط مروت شده، هیس، هیچ مگو، زبان در دهان مگردان و فکر در سر مپروران، هیس، ساکت، چه می گویی ای سردواره ی یخچال های دور، خیلی دور، با توام، آی مرگ زود رس یک کالبد بی روح، هیس، ساکت

آی خورشید های کیهان؛ آی با شمایم، ساکتش کنید، شما را به بهشت برین، به گریه ابر در شفق دردناک ازین، ساکتش کنید، هیس، بگویید هیچ نگوید، مگر با شما نیستم؛ شما را به مثغال مردانگی که مانده ساکتش کنید؛ به تکرار شین خواهشم ساکتش کنید؛ به تکرار شین خواهشم، به تکرار خواهشم، به تکرار خواهشم، خواهشم، شم، ش


23 مردادماه 90

ساعت 12:06 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

این وبلاگ مربوط به مطالب قدیمی تر ژخ است، برای رفتن به صفحه اول به روز بلاگ ژخ:
1- "اینجا" را کلیک کنید.
2- بر روی "صفحه اول" در منوی سمت راست کلیک کنید.
چنانچه مایل به دیدن مطالب قدیمی تر ژخ هستید، بر روی گزینه های "صفحه اصلی"، "پیام قدیمی تر" و "پیام جدیدتر" بالا کلیک کنید.