شب,سکوت جوانی من,
سیاهی آسمان من,
چه رازها می دانی از دل من,
که بی جز تو دید خیسی چشمان من؟
شب یار من,
که به جز تو شنید صدای دل من؟
سکوتت را می پرستم,
برق ستاره ی آسمانت نور رهایی من,
از تو گر گویم گر توانم نگفتن از اشکهای مولای من,
اشکهای مولای من بر سر چاه,
برچه می بالم بیهوده من؟
شب,سیاهی شب,چه زیبایی شب,
به سان اشکهای من,
عاشقانه صدایت میزنم من,
شب,یار دلربای من,
نفست میکشم شب,
خوش می وزی برگونه های خیس من,
چشمکم میزنی شب؟جوابت می دهم من,
چه ها داری تو ای شب؟
تویی معشوق,عاشقم من شب...
سیاهی آسمان من,
چه رازها می دانی از دل من,
که بی جز تو دید خیسی چشمان من؟
شب یار من,
که به جز تو شنید صدای دل من؟
سکوتت را می پرستم,
برق ستاره ی آسمانت نور رهایی من,
از تو گر گویم گر توانم نگفتن از اشکهای مولای من,
اشکهای مولای من بر سر چاه,
برچه می بالم بیهوده من؟
شب,سیاهی شب,چه زیبایی شب,
به سان اشکهای من,
عاشقانه صدایت میزنم من,
شب,یار دلربای من,
نفست میکشم شب,
خوش می وزی برگونه های خیس من,
چشمکم میزنی شب؟جوابت می دهم من,
چه ها داری تو ای شب؟
تویی معشوق,عاشقم من شب...